جدول جو
جدول جو

معنی چراغ نفتی - جستجوی لغت در جدول جو

چراغ نفتی
نوعی چراغ با مخزن نفت، لوله و سرپیچ
تصویری از چراغ نفتی
تصویر چراغ نفتی
فرهنگ فارسی عمید
چراغ نفتی(چَ / چِنَ)
چراغ نفت. چراغی که روغن سوخت آن نفت باشد. چراغی که با نفت سوزد. مقابل چراغ برق. لامپانفتی. چراغی که دارای لامپ و فتیله و جای نفت است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ هْ خوَرْ / خُرْ دَ)
چراغ خاموش شدن. چراغ مردن. چراغ نشستن:
بی وصیت دلم از خود نرود شام فراق
این چراغیست که از رفتن خود آگاه است.
طغرای مشهدی (از ارمغان آصفی)
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ دَ)
چراغ کوچک نفتی یا برقی که مخصوص بدست گرفتن و با خود داشتن و از جایی بجایی بردن است. فانوس کوچک. چراغ برقی کوچک و استوانه ای شکل دارای لامپ و قوه برق که با فشار دادن دگمه ای روشن و خاموش شود. چراغ قوه. رجوع به چراغ شود
لغت نامه دهخدا